ای عشق به شوقِ تو گذر می ...

ساخت وبلاگ

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : این,چند,ماه,اخیر, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 199 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:56

کلافه و بی حوصله روی تختم نشسته بودم و کتاب می خواندم پسرم وارد اتاقم شد و با هیجان پرید روی تختم و غلتی زد. چیزی نگفتم. به من لبخند زد و با لحن معصومانه ای گفت: ــ مامان.. من گرسنمه ــ الان دیگه بابا میاد نهار می خوریم بذار یه کمِ دیگه برنج دم بکشه  پا شد نشست کنارم آمد و با ذوق گفت: ــ مامان! روت رو بکن اونور چشمات هم ببیند! هنوز کلافه بودم و ساکت حوصلۀ واکنش نداشتم؛ پس طبق خواسته اش صورتم را به یک سمت بردم و چشمانم را بستم که به ناگهان گونه ام را محکم بوسید! باز در سکوت لبخند زدم فقط گفتم: ــ ممنونم عزیزم.. ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : ناگهان,گونه,محکم,بوسید, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 181 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:56

کمی بعد از نهار دوباره روی تختم دراز کشیدم و کتابم را برای مطالعه برداشتم پسرم به اتاق آمد و جلویم پرید توی صورتم شکلک درآورد آرام خندیدم. نگاهی انداختم دیدم همسرم در سالن خوابش برده برای همین پیشم آمده وقتی همسرم هست به ندرت پیش می آید سمتِ من بیاید و با اوست. کتابم را روی تخت باز کرده بودم و دمر خوابیده می خواندمش. سرش را روی کتابم گذاشت صفحه داشت کشیده می شد روی پاره شدن کتاب حساسم. اما چیزی نگفتم. وقتی کلافه و ناراحتم خیلی ساکت می شوم و کاری به کسی ندارم. کتاب را بستم کنار گذاشته سرم را روی بالش گذاشتم. خندید آمد نزدیک ترم و دستش را دورم حلقه کرد و چشمانش را بست به دقیقه هم نکشید خوابش برد ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : زود,خوابش,برد, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 192 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:56

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : دونستم,چرا,اینو,گفت, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 187 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:56

فیلم " خوب، بد، جلف " را گذاشته بودیم نگاه می کردیم خیلی خنده دار بود البته توقع بیشتری از فیلم داشتم با توجه به تبلیغی که ازش شده بود سکانس های آخر فیلم خیلی بیشتر خندیدم و فقط من بودم که بلند و از ته دل قهقهه می زدم پی در پی چون بعضی تیکه های طنزش واقعا بکر و بامزه بود.  شام هم جایی مهمان بودیم بعد از شام وقتی تلویزیون سریال گُسل را نشان می داد، بدون این که متوجه فضای مهمانی که در سکوت بود، باشم؛ بلند می خندیدم. وقتی یک فیلم یا سریال یا هر اتفاقی مرا از تهِ دل به خنده می اندازد، چرا نخندم؟! وقتی دیدم فقط منم که دارم به صحنه های خنده دار قهقهه می زنم و هیجان نشان می دهم و ازین که می دیدم بقیه ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : خنده,هایِ,مُرده, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 166 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 13:56

عجیبه.. ؛ امروز

یه حال و هوایی داشتم که همه اش دلم می خواست تولدم باشه!

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : تولدم,باشه, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 186 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : خودت,بینی, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

حالت تهوع داشتم و خیلی داشت اذیتم می کرد. ساعت شش عصر بود. موهایم را از جلوی صورتم کنار زدم برخاستم لبۀ تختم نشستم  هیچ کس خانه نبود و سکوت هیچ صدایی نمی آمد فقط از پنجره صدای خیابان. برخاستم رفتم همان طور ایستاده بدون آن که بنشینم کامپیوترم را روشن کردم. پوشۀ خوانندۀ مورد علاقه ام را باز کرده تمام ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : رقصی,آرام,محزون, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : زبلِ,خودمی, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

یک ساعت مانده بود تا خانواده ام برگردند خوب فکر کردم شام چه غذایی بگذارم که توی این یک ساعت زود حاضر شود؟ فهمیدم! در فریزر را باز کردم دو تکۀ کوچک مرغ درآوردم گذاشتم بپزد یک نصفه پیاز کوچک و یک هویج حلقه شدۀ کوچک، به همراه فلفل زردچوبه ادویه خورشتی و نمک بهش اضافه کردم تا خوش طعم شود. چند پیمانه برن ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : گریزی,زندگی,نیست, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 191 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

آرام گرفته ام آنقدر که دریا می تواند با موج هایش در آغوشم به خواب رود بی آنکه آب در دلش تکان بخورد آرام گرفته ام و دیگر عبور هیچ فصلی شب های دلتنگی ام را بلندتر نمی کند! این را تنها زنی می فهمد که هر شب جای ناخن هایش "دوستت دارم" های تاریخ گذشته را از خاطرات یواشکی اش لاک می گیرد زنی که دیگر هیجان ه ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : لاکی,خاطرات,یواشکی, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 185 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

گاهی آدم یک حس دلتنگی را تجربه می کند که دلش نمی خواهد آن را با کسی قسمت کند و به دیگری بگوید این طور که می شوم می روم کنار پنجره آنقدر در سکوت به خیابان خیره می شوم که دیگر پاهایم از ایستادن خسته می شود برمی گردم روی تختم دراز می کشم بعد هندزفری ام را می زنم چشم روی هم می گذارم و  ساکت موسیقی گوش م ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : خواد,واکنش,نشون, نویسنده : 1memoir152a بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 23 مرداد 1396 ساعت: 1:32

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 8:06

خدایا آنقدر کلافه ام که..

باز رفته و یادش رفته برای من پول بگذاره. حالا من با این پولِ خیلی کم چی کار کنم

باید حواسش به من می بود. این چندمین بار است. و فراموشی، توجیهِ خوبی نیست!

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 183 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 17:49

بهانه گیری اش را شروع کرده بود و من داشتم جلوی آینه شالم را سرم می کردم گفتم: ــ خب کاری نداره که! نمی خوای؟ خب نیا. بمون خونه من میرم خریدم رو می کنم میام ــ باشه! تعجب کردم ازین که قبول کرد اما چیزی نگفتم کیفم را روی شانه ام انداختم راه افتادم ــ پس به چیزی دست نزنیا.  ــ خب. ــ کامپیوتر رو هم روش ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 146 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 17:49

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 194 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 17:49

وقتی صبح زود به طلوع خورشید از پنجرۀ اتاقم در آن تاریکی خیره شدم؛

عمیق ترین حس دنیا را داشتم و آن لحظه تو چقدر تپنده در قلبم می کوبیدی

آی عشق..! آی حالِ خوبِ قلبِ من.. تو که باشی همۀ غم ها را زمین می زنم!! | م.ب

 

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 188 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 17:49

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 187 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 17:49

دیشب قبل از خواب یاد یک خاطرۀ قدیمی افتادم

دیشب یک لحظه رفتم به چند سال پیش به یک شبِ سردِ برفی و تو.

خواهم گفت؛

نوشته شده در یکشنبه ۸ امرداد ۱۳٩٦ساعت ٦:٠٠ ‎ق.ظ توسط م.ب | نظرات ()
ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 11:39

مشاهده یادداشت خصوصی

ای عشق به شوقِ تو گذر می ......
ما را در سایت ای عشق به شوقِ تو گذر می ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1memoir152a بازدید : 188 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 11:39